English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wood boring U لانه کننده درمغز چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anthill U خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
trump up <idiom> U ساختن ،درمغز اختراع کردن
formicarm U لانه مورچه لانه مور
formicary U لانه مورچه لانه مور
pips U لانه
nest U لانه
dens U لانه
pipping U لانه
nerd U لانه
kennels U لانه سگ
nerds U لانه
doghouse U لانه سگ
den U لانه
pip U لانه
pipped U لانه
doh hutch U لانه سگ
dog hole U لانه سگ
kennel U لانه سگ
nests U لانه
pigeon house U لانه کبوتر
pigeonry U لانه کبوتر
kennel U لانه روباه
nest building U لانه سازی
vespiary U لانه زنبور
kennels U لانه کردن
pigenhole U لانه کبوتر
kennel U لانه کردن
homing U لانه گروی
piggeries U لانه خوک
piggery U لانه خوک
hole U در لانه کردن
pigeon hole U لانه کبوتر
pigeon-hole U لانه کبوتر
holed U در لانه کردن
pigeon-holes U لانه کبوتر
implantation U لانه گیری
honeycomb U لانه زنبوری
aviaries U لانه مرغ
nest U لانه ساختن
honeycombs U لانه زنبوری
nidify U لانه ساختن
nests U لانه ساختن
cubbyhole U لانه کبوتر
termitarium U لانه موریانه
honey combed U لانه زنبوری
aviary U لانه مرغ
termitary U لانه موریانه
lair U کنام لانه
holes U در لانه کردن
nidificate U لانه سازی
kennels U لانه روباه
lairs U کنام لانه
holing U در لانه کردن
lodge U به لانه پناه بردن
burrowing U زیرزمین لانه کردن
lodged U به لانه پناه بردن
burrows U زیرزمین لانه کردن
pillboxes U لانه توپ ومسلسل
burrow U زیرزمین لانه کردن
lodges U به لانه پناه بردن
pillbox U لانه توپ ومسلسل
burrowed U زیرزمین لانه کردن
forme U لانه یا جای خرگوش
duolateral coil U پیچک لانه زنبوری
collenchyma U بافت لانه زنبوری
nerds U اشیانه لانه کردن
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
dower U لانه خرگوش وغیره
nerd U اشیانه لانه کردن
cellular brick U اجر لانه زنبوری
nestles U لانه کردن اسودن
nestled U لانه کردن اسودن
nestle U لانه کردن اسودن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
unearth U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
mason wasp U زنبور غیر اجتماعی لانه زی
unearths U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthing U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
roosts U لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosting U لانه مرغ جای شب بسر بردن
harvest mouse U یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
roost U لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosted U لانه مرغ جای شب بسر بردن
holes U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martins U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martin U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> U مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
martin U نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com